با فرهنگ آشتی کنیم
ما در عصری زندگی می کنیم که فرهنگ یکی از اساسی ترین و ضروری ترین مبحث زندگی ماست.به نظر من این فرهنگ است که با ان می توان بین ادمها ارزش گذاری کرد(یعنی یک جامعه را با ارزش و یک جامعه را بی ارزش تلقی کرد)فرهنگ آنقدر مهم و ضروری است که نه تنها در رفتار و پندار و کردار ما تاثیر گذار است بلکه در تک تک کارهای روزمره اعم از خوردن خوابیدن ایستادن نشستن راه رفتن ولباس پوشیدن و حتی کتاب خواندن و ....تاثیر فراوانی دارد این فرهنگ است که مرزهای کشور را در نوردیده و مردمان کل دنیا را با اداب و سنت ها و دینهای مختلف به هم نزدیک ساخته است و می سازد. این فرهنگ است که حس انسان دوستانه در بین مردم به وجود می اورد و غریبی و غربت را کم رنگ می کند این فرهنگ است که اعتماد جامعه را بالا می برد و مردم احساس می کنند که با هم برابر و برادرند.
این فرهنگ است که به انسان شخصیت می دهد فرهنگ به ما می اموزد که چگونه باید در بین مردم با اسایش و ارامش زندگی کرد و از زندگی لذت برد این فرهنگ است که دنیا را زیبا نگه داشته و میدارد .این فرهنگ است که طبیعت را زیبا نگه داشته و می دارد.این فرهنگ است که انسانیت را زیبا نگه داشته و می دارد این واژه ای که آنقدر مهم و این همه در زندگی تاثیر گذار است چیزی نیست که از سر طاقچه عادت از یاد من و تو برود و چیزی نیست که بشه به راحتی از کنار آن گذشت. فرهنگ موقعی شکل می گیرد که تک تک افراد جامعه اعم از کارگر و کارمند و مغازه دار و دانشجو -راننده تاکسی بیسواد و با سواد بزرگ و کوچک به آن اهمیت دهند به آن احترام بگذارند و آن بخش مهمی از پوست و خون و استخوان خود بدانند آن وقت هست که همه چیز برای ما زیبا می شود و برای این زیبایی باید کوشید پس بیاید با فرهنگ آشتی کنیم.
تهیه و تنظیم :دانشجوی مهندسی برق عمار کاظمی
کلمات کلیدی:
خاطرات آزاده سرافراز صـادق اروانه یک روز بعثیها وارد آسایشـگـاه شـدند و با تهـدید از ما خواستند که ریـشمان را با تـیـغ اصــللاح کنیم . قـبـول درخواست آنها برای ما مشکل بود . جرآتـی به خودم دادم و گفتم : « من ریشم را با تبغ نمی زنم زیرا تابع و مقلد رهبرم امام خمینی هستم، وایشان این کار را منع کرده است» یکی از بعثیها با شنیدن این حرف من در حالی که به زحمت جلوی عصبانیت خودش را می گرفت وگفت : « مگر خمینی رئیس جمهور است » از کوته فکری او خنده ام گرفت و گفتم : « او رئیس جمهور تمام جهان است » . این حرف من که با خونسردی و بدون ترس زده شد بود ، برای بعثیها گران آمد و یکباره به سمتم هجوم آوردند و از روی زمین بلندم کردند و در همان حال مرا وارد حمام کردند و از بالای سر به سمت کف حمّام پرتاب کردند اگر در همان حال خود را کنترل نکرده بودم با سر به زمین می خوردم و مطمئناً نمی توانستم جان سالم به در ببرم بعد از آن بعثیها با کابل به جانم افتادند: زیرضربات وحشیانه بعثیها در میان لجنهای کف حمّام غلت می زدم و ناله می کردم . دقایقی بعد خسته شدند و دست از کتک زدن کشیدند. ومن بی حال و بی رمق کف حمام افتاده بودم. یاد و خاطرِهم رزم وهمبندم آزاده سرافراز شهید آرمان مهدوی گرامی باد .
کلمات کلیدی:
نخبگان روستای کارمزد حضرت حجّت السلام عبدالرسول تقوایی )
وی در سال 1307 در روستای کارمزد از خانواده ای مذهبی بدنیا آمده، نام پدرایشان شیخ سلمان تقوایی معروف به (آقا ) که از عارفان و پرهیزکاران به نام و مورد وثوق مردم منطقه بوده و درحل مسائل شرعی و تقوا شهرت فـراوانی داشته انـد . مـادر ایشان نیز فرزند ملا ابوطالب که از شخصیتهای بزرگ مـذهبی روستا بود، صدیقه نام داشت . از آنجا که در فراگیری علوم دینی حـاج عبدالرسـول تقوایی استعداد فراوانی داشته اند ، پـس از کسب علوم دینی اولیه نزد پـدرگرامیشان و ملا هانی اکبری و برخی دیگر از عالمان دینی در روستای کارمزد به توصیه پدربه ساری عزیمت نموده و به مدت 4 سـال در مدرسه رضاخان ساری و قهاری بابل نزد عالمانی چون شیـخ کبیرو حاج شیـخ حسن هـلی دشتی بـه فراگیری علوم دینی پرداختند .پس از 4سال تحصیل در نواحی مختلف مازندران به جهت پر بار نمودن تحصیلات کسب علوم دینی به قم عزیمت نموده و نزد اساتیدی چون آیت الله مشکینی ، حاج حسین نوری، شیخ جعفر سبحانی ، آیت الله اراکی ، آیت الله نجفی مرعشی و حاج میرزا مهدی بروجردی به مدت 18 سال به تحصیل علـوم دینی مشغول بوده اند. ناگفته نماند ایشـان درس قوانـین را نزد امـام مـوسی صدرو همچنین مدتی درمحضر امام خمینی (ره ) کسب علوم فلسفـه نموده اند . باقیام شهید نواب صفوی به جمع یاران او پیوست . طبع شعری وزینی داشت اولین سروده خود را به مناسبت میلادحضرت ولی عصر (عج) به طبع چاپ رسانید در روز وفات حضرت زهرا به اذن آیت الله نجفی مرعشی اولین منبر را درمنزل ایشان به انجام رسانید . با اولین ماموریت سیاسی خود در زمان رفراندوم انقلاب شاه !! با پخش اطلاعیه حضرت امام در مازندران مبنی بر تحریم این رفراندوم در صف یاران امام قرار گرفت در همان سال از تعدادی مراجع به ویژه حضرت امام اجازه از امورات شرعی دریافت داشت با اعتقاد به پرورش نیروهای انقلاب به تعلیمات اسلامی دبستان جعفری اسلامی زیرآب را درسال 1346 ایجاد نمود . در مراسم دعای توسل که برای حضرت امام درقم برگزار شد دستگیر گردید و امتیاز مدرسه از ایشان گرفته شد لذا پناهگاه جوانان انقلابی ومرکز فعالیتهای مذهبی در منزل ایشان شکل گرفت . پس از پیروزی انقلاب اسلامی مسئول حفظ و نگهداری اسلحه و مهمات پاسگاهها و پادگانهای شهرستان و اموال رژیم در هتل و مسجد آلاشت شد با شروع جنگ تحمیلی جزء اوّلین گروهی بود که پس از سقوط خرمشهر با جمع آوری چند دستگاه ماشین هدایای مردم راهی جنوب شد و در بازگشت چند خانواده خرمشهری را به زیرآب آورد و درمنزل خود اسکان داد . وی خطیبی تواناست که در استان مازندران کمتر کسی مانند او را می توان یافت. همچنین در مبارزات زمان شاه فعالیت فراوانی داشته اند و چندین بار دستگیر و به زندان افتادند. در زمان هشت سال دفـاع مقدس، فعالیت های فراوانی را در پشـت جبهه جهت جذب نیرو و همچنین جهت جمع آوری کمک های مردمی و فرستادن آن به مناطق جنگی انجام داده اند. ایشان را می توان به عنوان یکی ازروحانیون معروف استان مازندران نامید ، که با حضور مستمر در جـبهه ها ی جنگ و انجام بازسـازی شهرهای جنگ زده ، و حضور در عملیات های مختلف ،خدمات بسیاری را بدون چشمداشت از مسئولین کشوری انجام دادند. ایشان درزمان جنگ مسئولیت اعـزام روحـانیون استـان مازندران را برعهده داشته اند . همچنین مسئولیت ستاد تبلیغات شهرستان سـوادکـوه برعهده ایشان بوده و سالها پس از جنگ این مسئولیت را ، در اختیار داشتـه اند و به عنوان روحانی کاروان های حج تمتّع چندین بار به سرزمین وحی اعزام شد . پس از پایان جنگ همچنان مشغول کارهای فرهنگی شد به عنوان هادی سیاسی نمونه استان برای تبلیغ و سخنرانی به اردوهای متعدد استانی و کشوری دعوت می شد . مسئولیت هیچ پُستـی را نپذیرفت و هیچگاه حاضرنشد برای دریافت حقوق به استخدام هیچ دستگاهی درآید و حتی از دریافت دفترچـه خدمات درمانی خودداری کرد. امّا این مجاهد و یادگار انقلاب و دوران حماسه و ایثار مـدتی است براثر عوارض شیمیایی ناشی از جنگ و سختی ها ی انقلاب در بستر بیماری روزهای سختی را می گذراند ازخداوند بزرگ آرزوی شفای عاجل و توفیقات روز افزون الهی ، برای این مجاهدخستگی ناپذیر همراه با عمر پر برکت را خواستاریم . تهیه و تنظیم : نعمت الله جوانمرد – تحریریه صراط– ویژه نامه کیهان مازندران
کلمات کلیدی:
محلّه های کارمزد را بشناسیم
میون محـله : مرکز فعلی روستای کارمزد به نام میان محله یا مرکز روستا نام گرفت ؛ بیش از صد سال پیش این منطقه مٌلاخیل نام داشت (البته حدود ملا خیل از منطقه فعلی خانه حاج حیدر تقوایی (منزل ملا ابوطالب ) بود تا خانه ملا نعمت) که به ترتیب در زمان های مختلف افرادی مثل ملا ابوطالب بزرگ ،آقا ملا محمد حسین بزرگ ، ملا عطا ، ملا واحد ، شیخ سلمان بزرگ ( آقا) ، ملا نعمت ، ملا عمران ، حاج عبدالرسول ،ملا حیدر ، ملا محمد حسین ، ملا قدرت در آن سکونت داشته اند .) چنانچه مشکلاتی در زمینه دینی و یا موارد دیگر بوجود می آمد توسط آنان مورد حل و فصل قرار می گرفت. یا چنانچه افرادی مورد تعقیب قرار می گرفتند در صورت ورود به این منطقه تعقیب و زد و خورد در این منطقه را از نظر شرعی اشکال می دانستند.و می بایست از طریق این افراد از نظر شرعی و با همفکری ریش سفیدان و بزرگان محل حل و فصل می گردید بند صـلُّ: این منطقه در شمال ایستگاه فعلی و در کنار مسجد جامع محل قرار دارد .در گذشته زنان محل تاری خیل ، پا به پای مردان کار می کردند و شکستن هیزم و حمل و نقل آن توسط زنان روستا صورت می گرفت 0 پس از طی کردن مسافتی طولانی در این منطقه استراحت و برای مدتی با یگدیگر گفتگو می کردند آن را بند سر(تپه ای که بر نقطه ی تاری خیل و اطراف اشراف داشت ) نامیدند. و از زمانی که مردم فعلی به نقطه ایستگاه و میان محله ساکن شدند و قبرستان مسلمین گردید به نام بند صلُّ ( بند صلوات) مشهور گردید.ایستگاه : منطقه ای که در حال حاضر نیز به این نام مشهور است در کنار بهداری فعلی قرار دارد . از زمانی که جنگل های منطقه کارمزد مورد بهره برداری قرار گرفت به این نام شهرت یافت و برخی از مردم این روستا از طریق حمل و نقل چوب از جنگلهای اطراف تا ایستگاه کارمزد به وسیله ی اسبان و قاطر خود دستمزد آن را پشتوانه ی امرار و معاش زندگی خود قرار می دادند. البته ناگفته نماند مکان بهداری فعلی کارمزد جزو زمینهای وقف بوده که بالغ بر صد سال پیش مسجدی در این مکان قرار داشت . تهیه کننده نعمت اله جوانمرد نشریه صراط
کلمات کلیدی:
مشاهیرکارمزد : مرحوم رجب کِیلِه کَن ( نهرکن) پدر مرحوم شیخ سلمان تقوایی
رجب مشهور به رجب کِیلِه کَن ( نهر کن ) یکی از آخرین فرزندان مرحـوم حاج غـلامعلی بزرگ از همسر آخر، که تبحر خاصی در کندن نهرها داشت و می توانست آبها را به نقاط مختلف زمین های آبی و خشکذاری انتقال دهد . از شاهکار های او ر ا می توان انتقال آب به منطقه لفور مخصوصاً به روستای کفاک را نام برد. ( این پروژه که به صورت مهندسی سنتی طراحی و اجراءگردید اگر در عصر فعلی اجراء شود باید چند مهندس و مشاور و نقشه بردار و با اعتبارات استانی صورت گیرد.) که می گویند به خاطر این کارمهم که درزمان خودش از طرح ها بزرگ منطقه بود از امیر اکرم خان آلاشتی ( پسر عموی رضا شاه ) یک خَوِیز زمین آبی به نام لَپِر به او به عنوان پاداش (دستمزد) اهدا گردید؛ که این زمین در دست فرزند بزرگ او به نام مسیب بود. مسیب سال ها به همراه همسرو فرزندانش در روستای کـفـاک منطقه لفور زندگی می کرد . مـدتی پس از مـرگ رجب بوسیله قنبری آلاشتی جد قنبری ها و رضا قلی آلاشتی از کـفـاک اخراج گردید. آنان پس از اخراج او از روستای کفاک ، زمینهای ایشان را به تصرف خود در آوردند. تاریخ دقیقی از زمان تولد و فوت ایشان وجود ندارد . تهیه و تنظیم : نعمت الله جوانمرد. نشریه صراط .
کلمات کلیدی:
مشاهیرکارمزد(این شماره مرحومه لاقمان (لقمانه فتحی) مامای تجربی روستای کارمزد وحومه )
مرحومه مشهدی لقمانه فتحی فرزند کریم بیک درسال 1299 هجری شمسی در روستای کارمزد دیده به جهان گشود. وی قابله ای بسیار ماهر و چیره دست بود و این کار را بامهارت خاصی انجام می داد ایشان حتی بدون دستگاه وتجهزات پیشرفته پزشکی امروزی در آن زمان ، موعود وزمان دقیق زایمان ،نوع جنسیت و مرده یازنده بچه داخل شکم مادر را تشخیص می دادند،. البته این نکته راهم باید متذکر شد که بیش از نیمی از زایمانهای امروز ه به صورت سزارین می باشد و عواض ناشی از آن ماهها وحتی سالها گریبان گیر مادران می باشد ولی نامبرده با کمترین تلفات و حتی عوارض بعد از زایمان نقش بسزایی در سلامت مادران داشت . ایشان حتی بعداز زایمان نیز چند روز درخانه نار نوزاد و مادر می ماند وآموزش های لازم را به آنها می آموخت ، ونکات لازم را یادآوری می کرد. باعنایت با این نکته که وی در هیچ مکتب خانه یامدرسه ای درس نخوانده بود. به گفته خود ایشان تعداد فرزندانی که بادست خود به دنیا آوردند بیش از 600 نفر بود این تعداد علاوه بر روستای کارمزد از روستاهای اطراف نیز می باشند. لازم به یادآوری است که قبل از ایشان قابله های هم بودند که نقش بسزای در همین زمینه داشتند که ذکر نام آنها خالی از لطف نیست ، مرحومه مشهدی معصومه آهنگری ( مادر گلابی خاله ) ، مرحومه مشهدی صغرا مادر حاج میرزا آقا آذری و مرحومه خوبانه حسنی انشالله در شماره های آتی به شرح خدماتشان خواهیم پرداخت. مرحومه لقمانه این مادر دلسوز ومهربان سرانجام در فروردین سال 1383 دیده از جهان فروبست ودر گلزار امام زاده حسن به خاک سپرده شد. روحش شاد. تهیه و تنظیم : ابوذر امامی
کلمات کلیدی:
مشاهیرکارمزد ( این شماره استاد اسدالله فتحی )
درسال 1290 نوزادی چشم به جهان گشود که او را اسدالله نام نهادند. او از دوران کودکی به جهت هوش ، استعداد و خلافیت سرشارش زبانزد خاص و عام شد. اوضاع زمانه در آن سالها به گونه ای بود که دسترسی به امکان تحصیلی و علمی و امکانات مربوطه برای اکثریت افراد مقدور نبود و اسدالله نیز به همین صورت. اما از آنجائیکه ایشان هوش و استعدادشگرفی داشت هر سخنی از لسان بزرگان می شنید در خاطرش ثبت و ضبط می شد. وی بدون گذراندن دوره تحصیلی و بدون خواندن و نوشتن بسیاری از سوره های مبارکه قرآن و احادیث پیامبر(ص) و ائمه معصوم (ع) و مراثی زیاد از وقایع عاشورا و سایر مناسبتهای مذهبی و همچنین بسیاری از اشعار خواجه شیراز ، مولانا و حافظ را از بر بود . هوش و استعداد سرشار اسدالله در زمینه های دیگر علمی و کاربردی نیزنمود داشت، چنانچه گفته می شود با توجه به امکانات محدودآنزمان و بدون گذارن دوره های تحصلی امور مهندسی و نقشه کشی و راه ساختمان، آثار زیادی از خود به جاگذاشته است که از آن جمله می توان به موارد زیراشاره کرد. جاده جمشیدآباد به امام زاده گزو- جاده لله بند به شش رود بار- جاده هزارجریب نکا- جاده سادات ساری و کیاسر و دهها راه مواصلاتی در طرح جنگل در آنزمان. بطوریکه عامه مردم درمنطقه سوادکوه او را به نام مهندس فتحی می شناختند. مباحثات ایشان در زمینه مهندسی راه و ساختمان با مهندسان تحصیلکرده و فرنگ رفته آنزمان نیز به گونه ای بود که اکثراً با رای موافق به نظر ایشان ، طرح مربوطه اجراء و پیگیری و انجام می شد. که برای نمونه می توان به گفته شاهدان به مورد چگونگی و درصد شیب جاده ای که در آنزمان دردست احداث بود اشاره کرد که بعداز مناظره و مباحثه بایک مهندس آلمانی با روش عملکردی ایشان انجام شد. درزمینه ابتکارعمل او درساختن آبدنگ وآسیاب ها و همنیطور در تقسیمات اراضی منطقه آلاشت رودبار وحومه و نقشه کشی بسیاری ازخیابانها و راه خاطرات زیادی گفته شد. ایشان در زمینه نجّاری نیز استعداد فوق العاده ای داشتند که از آثار بجا مانده از صنعت نجّاری ایشان می توان به موارد زیراشاره کرد. ساخت قسمتی از بنای امیریه لیند- مسجد جامع ،حسینیه اعظم و سقاتالار قبلی کارمزد صندوق و درب امامزاده حسن (ع) کارمزد و صندوق و درب اما مزاده شاهزاده ایران ممشی – درب و صندوق امام زاده عبدالحق زیرآب که به سفارش حجت السلام حاج عبدالرسول تقوایی ساخته شد - سقف عمارت حاج امامقلی راوند - همکاری در ساخت سقف مسجد جامع زیرآب . مرحوم استاد اسدالله فتحی ارادت خاصی به اهل بیت عصمت و طهارت نیز داشتند و در امور خیریه پیشرو اهالی بودند . ایشان در سحرگاه 28/3/68 به دیار ابدیت شتافت
( روحش شاد باد) تهیه : حجت الله فتحی
کلمات کلیدی:
وجه تسمیه روستای کارمزد درمورد نام تاریخی روستای کارمزذ اسناد ومدارک مکتوبی وجود ندارد، اما آنچه که از گفته ی بزرگان وعلما وریش سفیدان محل تحقق به عمل آمده ، دو نظریه دراین مورد وجود دارد، که تا حدودی این دو نظریه به یکدیگر نزدیک می باشند. نظریه ی اول : روستای کارمزد در گذشته های بسیار دور هرمز نام داشت که به مرور زمان هرمزد نام گرفت ودر اثر تلفظ غلط کارمزد بر سرزبان ها جاری گردید.. برخی از بزرگان محل معتقدند، که این روستا توسط هرمز یا هرمز شاه بنا گردید که آثار باقیمانده ازمرکز حکومت آن در منطقه ی اسبه طاق (سفید طاق ) درچند قرن پیش حکایت از آن دارد، این نقل وقول احتمالاً از نسل تاری های ساکن تاری خیل به اجداد ونسل حاضر در روستای کارمزد انتقال گردید. نظریه دوم : برخی از انها معتقدند که فیروز وهرمز دو برادر بودند که در اطراف کوههای البرز منطقه ای را بعنوان مرکز حکومت خود انتخاب نمودند که فیروز در منطقه ی فیروزکوه حکومت می کرد و مرکز حکومت هرمز شاه در منطقه هرمز یاد کارمزد فعلی بوده است .( محقق نعمت الله جوانمرد )
جمعیت |
شهدا |
جانبازان و مجروحین |
آزاده |
رزمندگان بسیجی جبههه رفته |
اماکن زیارتی |
روحانیون و طلاب |
بیش از 650 خانوار (بیش از 2500 نفر) |
11 نفر |
بیش از 70 نفر
|
2 نفر |
بیش از 260 نفر |
5 مورد |
بیش از 35 نفر |
کلمات کلیدی:
وجه تسمیه روستای کارمزد به روایتی دیگر
در شماره 4 نشریه صراط وجه تسمیه روستای کارمزد توسط برادر نعمت ا... جوانمرد منعکس شد . امّا روایتی دیگر از نام کارمزد وجود دارد که به اختصار به اطلاع می رسد . کارمزد : به نا بر روایتی ، فردی تحت حمایت کمپانی ایی با تعداد کارگر و زیر دست در پائین روستا مشغول کار حفاری و خاکبرداری می شوند البته این کارگرها دارای مزد مشخص و معین بودند در حین کار ، کارگران یک کوزه با سکه و جواهرات پیدا می کنند و سکه ها را تقسم می کنند . این به گوش رئیس کارگران می رسد و او آنها را توبیخ می کند و سکه ها را از آنها می گیرد و به آنها می گوید شما کارتان را می کنید و مزد می گیرید هر چه بدست آمد مربوط کمپانی است. ازآنجا این مطلب که کارکن و مزد گیر بر سرزبانها می افتد تا این که اسم محل می شود کارمزد در سابق یک محلّه نبود مردم درقسمتهای مختلف زندگی می کردند تهیه و تنظیم : حسینعلی آذرسا
کلمات کلیدی: